بچه های قشم

هان! این همان نسل پبروز


بچه های قشم

هان! این همان نسل پبروز

برای اصلاح جامعه دست از گله و شکایت بردارید و سهم خود را به خوبی ادا کنید.هرکسی باید از خودش شروع کند.
شما جامعه تان هستید...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درج مطلب با نام خودتان:
ایمیل: holor@email.com

نویسندگان
داغ ترین نظرات
  • ۳۰ آذر ۹۲، ۰۱:۴۰ - M.Registry
    تشکر

سخنی با خواهرم…

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۲ ب.ظ

 ارائه از: کبری غلامی/کارشناس روانشناسی

 خواهرم! مدتی است می خواهم برایت پیامی بنویسم، از پدر، مادر، برادر و خواهر دیندارت هم تقاضاهای در این مورد شنیدم. بارها قلم و کاغذ را برداشتم و سعی کردم درد دلم را برایت بازگو کنم اما به نوشتن آنچه می خواستم موفق نشدم. می دانی چرا!... چون فاصله میان ما چنان زیاد شده است که به سختی می توانیم سخن همدیگررا درک نماییم یا اصلا بشنویم، چنان گلایه های از هم داریم که نمی توانیم برای حل آن کنار بیاییم. چون من بنام دین و دستور بر تو ظلم نموده، حریم دین را خدشه دار ساختم و تو بنام آزادی و پیشرفت بر قسمتی دیگرش تجاوز نمودی.

اما به قول استاد علی طنطاوی چون: “بسیار نوشتیم و نعره ها بلند نموده، مردم را به درستی اخلاق و از بین بردن فساد دعوت نمودیم. به حدى که قلم ها فرسوده و زبان ها خسته شدند، ولى نه کارى توانستیم و نه ناروای را ریشه کن نمودیم، بلکه به منکرات افزوده شد، فساد بیشتر انتشار یافت و دایرهء بى عفتى و برهنه گى وسعت یافت. علت آن است که تا امروز، دروازهء اصلاح را تشخیص نداده ایم. اى دخترم! دروازه اصلاح فقط پیش روى تو قرار دارد و کلید اش بدست تو مى باشد” پس چاره ای ندیدم جز اینکه همرایت سخن بگویم، اما مهم این است که با کدام الفاظ با تو همکلام شوم که فکر و اندیشه ات آن را پذیرفته، قلبت از آن متاثر شود و ایمان ات به آن لبیک گوید تا این کلید را برداری و جامعه را بسوی اصلاح فراخوانی. لذا مجبورم بدون تشریفات، سخنان نامرتب ام را برایت بازگو کنم. شاید الله جل جلاله در یکی از آنان تاثیری بیندازد و باعث هدایت هر دوی مان گردد، ان شاء الله.


از چه چیز سخن بگویم!
اگر از دام های دشمن که سر راه ات فرش شده اند، برایت بگویم و اگر از فرهنگ مبتذل بیگانه هشدارت دهم، شاید بالایم بخندی و بگویی: “جامعه سنتی! چه چیزی برایم داد؟ از حقوق حقه ام محروم شده، چون متاع ناچیز فروخته شدم. نه در انتخاب همسفر زندگی صلاحیتی داشتم و نه در امور خانوادگی ارزشی. نه مهر ام را پرداختید و نه در میراث حقی برایم قایل شدید. باید فقط منحیث مستخدم در خانه ات کار می کردم و اگر ازین حالت خوش بودم یا ناخوش، مجبور بودم بپذیرم.


خواهرم! نزدت شرمسارم که به نام دین و دستور اجتماعی با تو چنین برخوردی شد و می شود. اما بدان که تنها تو قربانی این ظلم نیستی بلکه درین پیکار نازیبا، حتی حق الله و پیامبرش نیز زیر پا شده است. به گونه های مختلف با الله جل جلاله شرک ورزیده می شود و شریعت رسول الله صلی الله علیه وسلم را انبوه از بدعت ها پوشانیده است. تو از آنچه بنام دین فرار می نمایی، دین نه، بلکه رواج های جامعه است که هر کدام به سهم خود ضرری از آن می بینیم.

اما از دریچه ی که می خواهم امروز همرایت سخن بگویم، برنامة ربانی الله جل جلاله ، آفرینندة من و تو است. پروردگاری که از لطف اش منزل زیبای بهشت را برای ما مهیا ساخت و در راه رسیدن به آن، امتحانی را بنام (زندگی دنیا) قرار داد. کسی که در این امتحان موفق شود، جایگاه اش بهشتی است که الله جل جلاله به زبان رسول اش چنین توصیف نموده است:

“برای بندگانِ نیکوکارم نعمت های را مهیا نموده ام که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه در دل کسی خطور نموده است”(متفق علیه) .

از کرم الله عزوجل این است که درین امتحان، انسان را بدون رهنمایی رها نه نموده، بلکه برای هدایت او قانونی را فرستاد تا در روشنی اش راه خویش را به سوی سرمنزل مقصود به خوبی بپیماید. لطفی که این قانون در حق زنان نمود، این که او را از ظلم زمانه نجات داد و به برترین مقام رسانید. به او حق مالکیت و آزادی رای و عمل را اعطا نمود و از او عضوی مفید جامعه ساخت که در میدان علم، عمل و جهاد مؤثریت خویش را ثابت نمود.

زمانی که دین الهی با چنان ویژگی های آمد، اول تر از همه خواهران تو ارزش اش را دانسته به سویش شتافتند. اولین پذیرنده اسلام، مادرت خدیجه و اولین شهید این راه خواهرت سمیه بود. می دانی آنان چه قیمتی را برای پذیرش اسلام پرداختند؟ 

خدیجة تجار که از ثروتمندان مکه بود و اغنیای زیاد آرزوی همسری اش را داشتند، محمدِ غریب صلی الله علیه وسلم را انتخاب نمود. با پذیرش اسلام، روزی بالایش آمد که در دره ابی طالب در حالت تبعید، دخترانش از گرسنگی، برگ بته ها را می خوردند.

سمیه آنقدر اذیت دید که جان اش را به حق سپرد. این دو نمونه از هزاران خواهرت بود که بخاطر اسلام چنین مشکلاتی را پذیرفتند. آیا خوب نیست بیندیشیم که آنان درین راه چه یافته بودند که چنان برایش قربانی تقدیم کردند؟؟!!


اما الگوی تو کیست؟
خواهرم!‌ انسان همیشه برای خویش الگوی را انتخاب می نماید که می خواهد چون او دیده شود و مانند او زندگی کند. درین راستا از لباس، طرز زندگی و حتی نحوه ی رفتار و گفتار او پیروی می نماید. می دانم که پدر و مادرت دوست داشتند تو چون آسیه، مریم، خدیجه، سمیه، اسما، زینب، فاطمه، عایشه، نسیبه، صفیه و رقیه باشی، لذا این نام ها را برایت گذاشتند، اما حالا که ترا می بینم سوی دیگری تمایل داری: می خواهی از بازیگران فیلم ها تقلید نمایی و خود را همچو آنان بیارایی. خوشنود می شوی اگر برایت بگویند: موهایت مثل فلان دخترِ فیلم است و لباس ات چو فلان هنرمند! خواهرم! مادرت عایشة می خواست که نماد عفت باشد اما الگوی تو امروز دختری است که پیشروی کرده پرده ی عفت را دریده به رقص و آواز می پردازد!


لباس و رفتار زن مسلمان
الله متعال لباس را از نعمت های خود برای بنده گان معرفی می کند تا هم عورت شان را بپوشاند و هم برای شان زینت باشد. و به صورت خاص برای زنان مومنان حکم می نماید:

«ای پیامبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که جلباب های خود را بر خویش فرو افکنند. که این کار برای شناساندن آنها بهتر بوده، در نتیجه مورد اذیت قرار نخواهند گرفت و الله آمرزنده و مهربان است». (الأحزاب: ۶۰)


(جلباب) چادر یا لباس فراخی است که تمام بدن را بپوشاند. یعنی اگر زنی مسلمانی برای ضرورتی بیرون می رود، باید چنان لباس بزرگی برتن کند که همه بدنش را بپوشاند. اما خواهرم این چادر کوچکی که حتی سرت را نپوشانیده، این لباس تنگ، نازک و کوتاهی را که برجستگی های بدنت را نمایان می سازد چه نوع لباس می دانی؟

الله جل جلاله از زن مؤمنه می خواهد که تجمل و زینت خود را مانند عصر جاهلیت در معرض دید همه گان قرار ندهد و می فرماید:

(و زینت و تجمل خود را مانند جاهلیت ظاهر نسازید) (احزاب۳۳)

اما امروز دختری مسلمان به بدترین جاهلیت روز خود را آرایش نموده، میان جامعه ظاهر می شود.


خواهرم، تاج سرم! آیا هیچ متوجه هستی که برای دشمن الله، دین و ناموس ات خدمت می کنی؟؟!!

 آیا این سخن آنان را نشنیده ای که می گویند: (پیاله شراب و زن زیبا در شکستاندن مسلمانان از هزاران توپخانه مؤثرتر است.) و تو خواهرم بیرون شده، فریاد می زنی: “ای آقایان! بیایید من این لشکر اسلام را برای تان هلاک می سازم.”


خواهرم! اگر امروز برایت کف می زنند و تشویق ات می کنند، نه به خاطر این است که تو برای شان ارزش داری، بلکه برای این که مانند وسیله خوب ازت استفاده می کنند.

اگر دارای هیکلی زشت و صورتی نازیبا می بودی، آیا کسی حاضر می شد که فقط به این علت که زنی روشنفکر و دانا هستی، تصویرت را بر جلد مجله ای چاپ کند؟!!

آیا کسی را می یافتی که از تو درخواست کند تا به بهانة خدمت به مردم، مهماندار هواپیما شوی؟؟!!

آیا کسی را می یافتی که جهت تبلیغ هر کالایی تصویر چهره ات را بر پوسترها چاپ کند؟؟!!

پس بدان که آنان فقط می خواهند از چهره زیبا و صدای لطیف تو بهره مند شده، لذت ببرند.

هرگاه این مواصفات را در تو نیافتند، مانند اشیای کهنه رهایت می کنند. بیا این داستان را با هم بخوانیم که استادعلی طنطاوی نقل می کند:


“در شهر بروکسل پیر زنى را که ساق هایش توان تحمل او را نداشت و اعضایش از بزرگ سالی اش می لرزیدند، دیدم که می خواست از چهارراه بگذرد. موتورها از کنارش عبور می کردند و هیچ کسى با او همکارى نمى کرد. دوستم که از چهل سال در بروکسل مقیم است، بمن گفت: این پیره زن روزى زیباترین دختر شهر بود که مردم عاشق اش بودند. مردان دل ها و جیب هاى خود را به پایش نثار مى نمودند تا موفق به یک نظر و لمس او شوند اما چون جوانى اش رفت و جمال اش وداع کرد، حالا کسى حاضر نیست حتی از خیابان عبور اش دهد”.


این برای قلب های تان پاکتر است
خواهرم! تو که بنام تعلیم و وظیفه بدون حجاب شرعی در پهلوی مردی نامحرم نشسته، ساعت ها همرایش قصه می کنی، آیا هیچ بر ایمان خویش نمی هراسی؟ الله جل جلاله به نسل تربیت یافتة قرآنی (صحابة کرام) می فرماید:

«اگر از زنان (پیامبر) چیزی خواستید، آنرا از پشت پرده بخواهید. این برای قلب های شما و آنان پاکتر است». (الأحزاب: ۵۳)


چقدر این جواب را از برادران و خواهران که با نامحرمان مجلس و خنده می کنند، با بی پروایی شنیده باشیم که: (دل های ما پاک است). اما الله جل جلاله به صحابه که ایمان شان را معیار ایمان حقیقی معرفی می دارد امر می کند که با همسران رسول الله که پاکیزه ترین زنان اند، از پشت پرده صحبت کنند که این برای قلب های هر دو طرف پاک تر است. از خود بپرسیم که قلوب چه کسانی پاکیزه تر است؟ ما یا آنان!


خواهرم، بپرهیز که از اینان نباشی!
پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:

(دو گروه اهل آتش اند که من ندیده ام، گروهی که شلاق مانند دم گاو بدست داشته، مردم را با آن می زنند. و زنانی لباس پوشیده ی برهنه، دور از حق و دور کننده از حق، که سر شان مانند کوهان کج شده شتر است. آنها به بهشت وارد نمی شوند و بوی آن نیز به مشام شان نمی رسد حال آنکه بوی بهشت از مسیر های چنین و چنان (کنایه از مسافه ی دور) به مشام می رسد.” (رواه مسلم)


شرح: لباس پوشیده ی برهنه: یعنی چنان لباس تنگ و نازک برتن می کنند که اصلا وظیفه لباس را نمی تواند انجام دهد. دور از طاعت الله، حیا و عفت، که دیگران را نیز از حیا دور می کنند. آرایش موی سر شان چنان است که به کوهان شتر می ماند.


خواهرم! با اینان چگونه روبرو خواهی شد؟
خواهران ات امروز در غرب بخاطر حجاب از حقوق انسانی شان محروم می گردند، از مکتب و دانشگاه بیرون کرده می شوند، به جرم پوشیدن حجاب جریمه مالی می پردازند. در جامعه به حیث شهروند درجه دوم با انان برخورد می شود.

شهیده حجاب، مروه شربینی در کشور آلمان بخاطر حجاب در وسط محکمه با کارد سوراخ سوراخ شد. اما تو! به اختیار خود سمبل عزت و عفت را دور می سازی. آیا اندیشیده ای در روز قیامت با کدام چشمان با مروه روبرو خواهی شد؟؟!! او جسد پاره پاره اش را به پیشگاه الله تقدیم خواهد کرد که من به خاطر حجاب این چنین شدم. و تو خواهی گفت که من با جرئت تمام، خود حجابم را کنار گذاشتم. آیا اندیشیده ای که چگونه با سمیه روبرو خواهی شد، او با خون جان نامش را در صدر شهدای اسلام نوشت و تو با بی باکی به ارزش های دینی پشت می کنی.


خواهرم! از لهجه تندم آزرده مشو. به یاری الله و قوت ایمانت ثابت بساز که دخترِ خدیجه و خواهرِ فاطمه هستی. و بدین سان چشمان پدر، مادر، برادر و خواهرت را که به سوی تو دوخته اند خنک بساز.


خواهر با ایمانم! برخیز و دست بکار شو!
درین جا به خواهر مسلمانم که التزامش به دین الله، مشتی بر چهره دشمن است، به کسی که حیا و عفت برایش از خون جان عزیز تر است و به دختری که کتاب الله را بدست گرفته، پرچم رسول الله را به اهتزاز در آورده است، این سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم را هدیه می نمایم:

“اسلام ناآشنا آغاز شد و باز به بی کسی برخواهد گشت همانطور که آغاز شد. پس خوشا به حال ناآشنایان”. پرسیدند: “ناآشنایان چه کسانی اند؟” فرمودند: “کسانی که دروقت فساد مردم، در راستای اصلاح می کوشند.”(رواه مسلم)


پس خواهرم! خوب است، به همکاری زنان شریف برای اصلاح خواهران ات تلاش نمایی. چون شما راه هاى فهماندن آنان را بهتر می دانید...


نظرات  (۲)

سلام علیکم مطلب شما جالبه اما یکتا انتقاد سایت شما هم ظاهرا مثل وات ساپ داره میشه فکر نمیکنین جای این حرفا توی قسمت نظرات نیست؟؟؟؟؟؟
  • احسان/هلر
  • علیکم السلام
    ممنونم

    کدوم حرفا؟؟؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">