بچه های قشم

ارائه از: بی بی فزانه عبدالکریم/کارشناس ارشد علوم  اجتماعی

شخصی می گوید: چند وقت پیش، دانشگاه بودم و یک پسر از دسته نا اهلان طبق آشنایی ضعیفی که  داشت اومد و باهم صحبت هایی کردیم و از تجربیات و حرفه اش (دختر بازی) برایم سخن گفت. در میان صحبت هایش؛ من سوالاتی از او پرسیدم و آنها را برای شما می نویسم. 

به او گفتم: عامل موفقیّت!!! تو در زمینه جذب دختران به خودت و سو ء استفاده از آنها چه بود؟
گفت: چند چیز است: 1 - زودباور بودن دختران. 2 - خودخواهی آنان. 3 - سادگی شان. 4 - عقده ای بودن بعضی از دختران. اینها عوامل اصلی هستند.

گفتم برایم توضیح بیشتری بده.
گفت: از نظر ما پسرها، چون همه آنها خودشان را بهترین دختر میدانند و دنبال بهترین پسر میگردند و با بهترین پسر از نظر خودشان می خواهند دوست بشوند، بی خبر از همه جا که آن به اصطلاح بهترین پسر با بهترین دختر ها رفیق است و این دخترها در درجه اول همیشه به فکر ازدواج با دوست پسرشان هستند ولی نمیدانند که آن بهترین پسر ...

تخصّصش در مرحله اول جذب بهترین ها و خوشگل ترین دخترهاست و بعدش هم به بهانه ازدواج؛ با او دوست میشوند و پس از آن که آن دختر به او وابسته شد، از او سوء استفاده می کنند (یعنی با او شهوترانی و به او تجاوز می کنند.) و پس از این کار به او می گویند: تو دختر خوبی نیستی و اگرخوب بودی به نیاز من تن در نمی دادی و به دنبال من نمی آمدی و با من رابطه برقرار نمی کردی و بدنت را در اختیار من نمی گذاشتی.
حالا که آن دختر را به اعماق این باتلاق آورده اند و یک مدت سرکارش گذاشته اند و کاملا از او بارها  سوء استقاده کرده اند و عواطفش را به بازی گرفته اند؛ به او میگویند برو دیگر دور و بر ما پیدایت نشود و گرنه آبرویت را می برم.حالا یک دختری که شکست عشقی خورده و عفت و آبرویش را از دست داده، ببینید چه وضع و روزگاری خواهد داشت.

دخترها خیلی ساده اند. بسیار زود فریب ما را می خورند. چون اگر ساده نبودند حتی جواب اولین سلام ما را هم نمیدادند و می فهمیدند که: سلام گرگ بی طمع نیست.
عقده ای هستند و مانند بعضی از دخترهای بد، می خواهند با چشم و هم چشمی دوست پسر داشته باشند تا بتوانند برای این که از قافله عقب نیفتند به خیال خودشان این امتیاز را به رخ دیگران بکشند که ما هم دوست پسر داریم. کمبود دارند که با یک پسر خوش و بش کنند و فکر زمان ازدواج و بعد از آن را نمیکنند.

 زود باورند چون ابراز علاقه مارا باور میکنند و یک دختر 20 ساله فکر میکند که توی این 20 سالی که از دوران دبستان تا به پیش دانشگاهی رسیده و به طور 100 درصد خودش را سالم و پاک نگه داشته و فکر میکند از الآن به بعد هم میتواند با همان مراقبت های ابتدایی سالم بماند ولی نمیداند که توی این 20 سال؛ پسر ها هم کوچک که بودند و جامعه به اونها مانند یک بچه نگاه میکرد و ... (طرز فکر غلط دختران) حالا بزرگ شده اند و خیلی چیزهایی را می دانند که آنها نمی  دانند.

خلاصه گفت ما از تمام این اشتباهات پیش پا افتاده دختران سوء استفاده میکنیم و به هدف خودمان که شهوترانی مجانی با آنهاست می رسیم و در اینجاست که اولین اشتباه یک دختر؛ آخرین اشتباه اوست.

او می گفت هر دختری که بیشتر به خودش مغرور باشد و پیش خودش فکر کند به تنهایی میتواند در مقابل یک پسر بایستد و از خودش مواظبت کند؛ زودتر و راحت تر فریب ما را میخورد.
 

او می گفت: اگر دختران اینها را بدانند حتی به هم کلاسی های پسر خود سلام که نمی کنند هیچ، جواب سلام آنها را هم نمی دهند.

ما برای به هدف رسیدن خواسته خود از راه کاری از جمله خواستگاری سوری، از وجود دختر فاسدی که در اختیار داریم و در سر راه مدرسه و یا خانه دخترهای دلخواهمان قرارمی دهیم، از وجود خواهرمان برای گول زدن دخترهای دیگر بدون آنکه آنها خبر داشته باشند که چه قصد و غرضی داریم و شگردهای دیگر استفاده می کنیم.

ما بر خلاف آنچه که با ظاهرمان نشان می دهیم، خیلی موذی و آب زیرکاه و رند و نیرنگ باز هستیم. برای آنها بسیار ننه من قریبم بازی در می آوریم و خیلی قیافه های حق به جانبی می گیریم و سعی می کنیم همیشه خود را طلبکار نشان بدهیم. همین مسئله را در طرز حرف زدن و نوشتن و اس. ام. اس هایمان و تاره گی ها در نظر وبلاگهای آنها هم بکار می بریم. اگر دختری می خواهد ما را خوب بشناسد از ما بخواهد که گوشی خودمان را به او بدهیم. البته گوشی دومی را می گویم چون ما معمولا گوشی دیگری هم داریم که آن را هنگامی که طعمه با ماست و نزدیک به سقوط است روی ویبره و یا سایلنت می گذاریم.

یکی از کارهای ما این است که وقتی آنها وارد فروشگاهی می شوند، از آنها می خواهیم که در باره جنس خریداری ما که معمولا برای خرید آن هم اقدام نخواهیم کرد، نظر بدهند و در این فاصله با روانشناسی که پیدا کرده ایم، با لبخندها و خنده ها و نگاهها و حرف زدنها و طرز رفتار آنان برآوردشان می کنیم و بعد از خروج از مغازه هم دست از سرشان برنمی داریم تا از آنها شماره و یا آدرسی بگیریم. در دانشگاه هم به بهانه پرسیدن مشکلات درسی باب مراوده با آنها را باز می کنیم.

اما دختران فامیل که اگر به هر علتی در خانه ما و یا منزل آنها، با هم تنها بمانیم که اصلا مال خودمان هستند و هر کاری که بخواهیم با آنها انجام می دهیم و هیچ کاری هم از دست آنها ساخته نیست.

آنها باید بدانند که اگر واقعا پسری دوستشان دارد و می خواهد با آنان ازدواج کند، باید آدرس خانه آنها را توسط فرد مطمئنی بگیرد و برای خواستگاری با پدر و مادرش به خانه آنها برود نه اینکه از آنها شماره گوشی شان را بخواهد. همین نشان می دهد که آن پسر قصد سوئی دارد.

حالا من یک سوال از دختران دارم: چرا دختران قبول نمیکنند که آنها هم مانند همه انسانها ضعف هایی دارند و چرا در ایجاد روابطشان وسواس به خرج نمی دهند و چرا به راحتی با هر پسری به خوش و بش می پردازند و چرا سنگینی و عفت و وقار و ارزش خودشان را حفظ نمی کنند و نمی دانند و چرا به نتیجه و پایان کارشان فکر نمی کنند و فکر میکنند که میتوانند از پس هر پسری بر بیایند و فریب او را نخورند. چرا ؟ چرا؟ چرا؟

هنوز هم چیزهای جالبی میگفت که نمیدانم بازهم بنویسم یا نه؟ و بالاخره این که آنها می خواهند مجانی به شهوترانی شان برسند و خوش باشند. اما نمی دانند که خداوند در چند آیه ابتدای سوره نور می فرماید: زنا کار غیر از با زنا دهنده ازدواج نخواهد کرد. و شاید این را خداوند در سرنوشت زناکاران به این جهت قرار داده است تا از آنها به این وسیله انتقام گرفته باشد.