بچه های قشم

هان! این همان نسل پبروز


بچه های قشم

هان! این همان نسل پبروز

برای اصلاح جامعه دست از گله و شکایت بردارید و سهم خود را به خوبی ادا کنید.هرکسی باید از خودش شروع کند.
شما جامعه تان هستید...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درج مطلب با نام خودتان:
ایمیل: holor@email.com

نویسندگان
داغ ترین نظرات
  • ۳۰ آذر ۹۲، ۰۱:۴۰ - M.Registry
    تشکر

دختران و جهنم مدرسه مدرن

سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۲۷ ق.ظ

ارائه از: کبری غلامی/کارشناس روانشناسی

  

امروز در آمریکا داشتن فرزندی در مدرسه، مانند داشتن فرزندی در جبهه جنگ است. فرزندی که در جبهه های بی رحم نبرد «جنسیتها» ناپدید شده باشد. این سخن را از من - که دو فرزند پسر و دختر دارم - باور کنید. اگر فرزند، دختر باشد و اگر به آمارها معتقد باشیم، باید در این کابوس زندگی کنیم که دخترمان با خطر بسیاربالای مورد تجاوز و آزار قرار گرفتن از سوی رفقایش، دست و پنجه نرم می کند یا آنکه با آموزگاران زیادی سر و کار دارد که در ازای نمرات خوب، از او جنسیتش را توقع دارند. طبق آمار اخیر سازمان زنان دانشگاهی - که شامل مدرسان زن هیأت علمی و دانشجویان دختر است - 81 درصد دختران آمریکایی - که جهنم تحصیل را از کودکستان تا دانشگاه را طی می کنند - دیر یا زود «مورد آزار و اذیت جنسی» قرار می گیرند. البته باید از خود پرسید که آن 19 درصدی که مصون و نادیده تمامی جبهه های نبرد جنسی آموزشگاهی! را طی می کنند، از اینکه خطر از کنار سرشان گذشته، دلخوش از مدرسه خارج می شوند یا احساسشان سخت جریحه دار می شود؟

(لارپوبلیکا ایتالیا بیست و هفتم سپتامبر 1996)

[ این مطلب، نوشته دایان راولیش، پژوهشگر ارشد دانشگاه نیویورک است ] مشکلات کاملاً آشکار مدارس دولتی منطقه واشنگتن دی سی - به ویژه موفقیتهای قلیل تحصیلی و آموزشی و ضوابط و مقررات ضعیف آموزشی - موجب شده تا سیستم مدارس مورد بررسی و بازبینی کامل و دقیق قرار گیرد. در حال حاضر، اعضای کنگره آمریکا به اتفاق مقامات محلی سرگرم ارائه برنامه ای برای اصلاح سیستم مدارسند. یکی از مواردی که حتما باید در این برنامه گنجانده شود، طرح تفکیک و جداسازی مدارس دختران و پسران است.

سالها پیش، مدارس جداگانه دولتی، به ویژه در شهرهای بزرگ متداول بود. ولی در عرض چند دهه گذشته، چنین مدارسی کاملاً ناپدید شدند. امروز تنها یک درصد از دانش آموزان آمریکایی به مدارس جداگانه می روند که تعداد انگشت شماری از آنان به تحصیل در مدارس کاتولیک یا مدارس خصوصی اشتغال دارند.

کنار گذاشتن مدارس جداگانه یک اشتباه بود. برخی پژوهشگران دریافته اند که مدارس جداگانه در موفقیت تحصیلی دانش آموزان، به ویژه اقلیتها و دختران، نقش مؤثری دارند و همچنین دخترانی که مدارس خصوصی نخبگان می روند، در مدارس جداگانه و مختلط نیز به همان اندازه موفقند. مدارس جداگانه بیشتر از مدارس مختلط بر تحصیل و آموزش تأکید دارند. دانش آموزان مدارس جداگانه برای حفظ آرایش ظاهری خود، گذاشتن قرار ملاقات و وضعیت پوشش خود، آشفته و نگران نیستند و بدین لحاظ تکالیف خود را بهتر انجام می دهند و آرمانهای بزرگتری در سر دارند. دانش آموزان این قبیل مدارس در درسها و رشته هایی که مورد علاقه جنس مخالفشان است، بیشتر ثبت نام می کنند و دخترانی که در مدارس دخترانه درس می خوانند، در دروس علوم و ریاضیات که همواره در آنها قوی تر بوده اند، پیشرفت بیشتری دارند. در مدارس دخترانه، دانش آموزان می توانند پیشرفت کنند و نمرات بهتری بگیرند، بدون آنکه نگران باشند این امر بر آینده روابط دوستانه شان با پسرها لطمه وارد می کند.

برخی معلمان می گویند، تفکیک مدارس کاری غیر قانونی است. در واقع تا وقتی که برای پسرها و دخترها امکانات آموزشی مساوی در نظر گرفته شود، این کار اصلاً غیر قانونی نیست. برخی دیگر نگرانند که تفکیک مدارس دختران و پسران برای پیشرفت اجتماعی دانش آموزان مضر باشد، ولی تا کنون هیچ پژوهشی که نگرانی آنها را مورد تأیید قرار دهد انجام نشده است. ضمن آنکه وجود بسیاری از متخصصان موفق اعم از زن و مرد که به مدارس و دانشگاههای جداگانه رفته اند، افرادی مثل هیلاری کلینتون، مادلین آلبرایت، و وندی گرام که همگی از دانشکده دخترانه «وِلسی» فارغ التحصیل شده اند، نشان می دهد که زمان صرف شده در محیطهای آموزشی جداگانه حقیقتا توانایی های رهبری و اعتماد به نفسی را که برای دستیابی به موفقیت در زندگی آتی خود به آن نیازمندند، با آنان می بخشد.

دلیل محکم دیگر برای احیای مدارس جداگانه، آن است که وجود این مدارس احتمالاً به کاهش قوی میزان بارداری نوجوانان کمک می کند. تاکنون به خوبی معلوم شده دختران جوانی که در دوران مدرسه بچه دار می شوند، به احتمال زیاد، اصلاً دبیرستان را تمام نمی کنند و در دام فقر گرفتار می شوند. به احتمال قریب به یقین، مدارس دخترانه با فراهم کردن محیطی از هم جنسان، از دخترانی با آرمانهای عالی که نمی خواهند آینده خود را با حاملگی پیش از موعد تباه کنند، حمایت می کند.


کودکان و نوجوانان در نیویورک قبل از ورود به مدارسشان باید از کنار دستگاههای فلزیاب عبور کنند. هرگاه دستگاه مذبور سوت بکشد، آن کودکی را که عبور وی موجب صدای مذبور شده است به وسیله یک دستگاه اسکنر دستی مورد تفتیش بدنی قرار می دهند. پرسنل امنیتی [ ! ] مدرسه در جستجوی اسلحه گرم هستند. این تدابیر در پی وقایع جداگانه قتل دانش آموزان در مدارس اتخاذ گردید. اکنون هیأت رئیسه مدارس، در بسیاری از بزرگترین شهرهای آمریکا از این تدابیر پیروی می کنند. و این روال به تدریج در داخل شهرهای کوچک و حومه شهرها هم گسترش و رواج پیدا می کند. بنا بر اعلامیه وزارت دادگستری آمریکا، بیش از 51 نوجوانان پسر ساکن شهرهای پرجمعیت، اسلحه به همراه دارند.


یکی از پژوهشهایی که در ایالت میشیگان به عمل آمده است، حکایت از آن دارد که بیش از دویست هزار کودک آمریکایی، اسلحه گرم خود را در داخل بسته یا محموله نهار خود در مدرسه، قرار می دهند.

در شهر تاسیتن، واقع در ایالت کالیفرنیا، سه ماه پیش، پنج نوجوان مابین 15 تا 17 سال به کشتن یک نوجوان 14 ساله متهم شدند. نوجوان مقتول کوشیده بود یک دستگاه صوتی استریو را که آن دو نفر از چنگ او ربوده بودند، پس بگیرد.

یکی از اعضای شانزده ساله یک باند متشکل از نوجوانان بزهکار، در خیابان بیرون مدرسه خود در شیکاگو، پسری را با شلیک 38 گلوله از سلاح غیر اتوماتیک خود به قتل رسانید. یکی از همکلاسیهای دختر او که سلاح مذبور را پنهان کرده بود نیز، به سبب مشارکت در قتل محکوم شناخته شد.

این حوادث، در خارج از شهر زادگاه آنان، هیچ گونه جنجال و تبلیغاتی به راه نمی اندازد و غالب اوقات در روزنامه های محلی بیش از چند سطری به آنان اختصاص داده نمی شود. دو سال قبل جیمز داربی، کودک نه ساله اهل نیواورلئان، برای کلینتون رئیس جمهور آمریکا نامه ای نوشت واز او خواست که کشت و کشتار کودکان را در شهر وی متوقف کند. او نوشت: «فکر می کنم ممکن است کسی مرا بکشد. من از شما تقاضا دارم که جلوی این کار را بگیرید.» جیمز حق داشت که از بابت امنیت خود بترسد چرا که نُه روز بعد، در یک تیراندازی از داخل اتومبیل کشته شد. یک هشتم کودکان گزارش می دهند که به وسیله یک سلاح گرم تهدید شده اند.

بریتانیا وفق دادن خود با بسیاری از الگوهای اجتماعی را که حدود ده تا بیست سال قبل از آن در ایالات متحده مشاهده می شود آغاز کرده است. این الگوها مشتمل بر از هم پاشیدن خانواده ها، حرامزادگی، غیبت پدران و مادران از خانه به سبب مشغله کاری فراوان یا از روی غفلت هستند.

«دین راجک» - استادیار رشته جامعه شناسی در دانشگاه جورجیا - چنین می گوید:«ما اکنون دارای جمعیتی از نوجوانان هستیم که از نظر اخلاق و رفتار بسیار عجیب و غریب هستند. طی بیست سال اخیر در آمریکا، الگوهای تبهکاری به نحوی نگران کننده تغییر شکل داده است. سابقا جرایم مرگبار و خشونت بار مسأله مختص بزرگسالان بود و کودکان تنها در سرقتهای کوچک و کم اهمیت یا ورودهای غیر مجاز به اماکن مختلف شرکت داشتند. اکنون نه شیطنت کودکانه بلکه مواد مخدر است که بر ایجاد موج بزهکاری توسط جوانان دامن می زند.»


(دیلی تلگراف - انگلستان - دوازدهم سپتامبر 1995)

اینجا است که فلسفه این جهانی بودن دین بیش از پیش بارز می گردد. و پاسخ مدرنیستهایی که می گویند:

«خداوند اولاً و بِالذات، دین را برای کارهای این جهانی و سامان دادن به معیشت درمانده هادر این جهان فرو نفرستاده است، تعلیمات دینی، علی الاصول برای حیات اخروی جهت گیری شده اند، یعنی برای تنظیم معیشت و سعادت اخروی هستند، می باشد.» 

آری، دین باوران مصلحتی، آنانکه جرأت مردود دانستن بعثت انبیا را ندارند و تاب اقرار به تمامیت دینهای آسمانی، برای اصلاح همه امور بشر در دنیا و آخرت را نمی آورند، و در کنار عقلانیت بشری، حاکمیت شریعت ادیان را تنگ می بینند، اهداف و تعالیم آنان رااحتراما به جهان اخروی حواله می دهند. و آن را برتر از آبادانی دنیای خاکی میدانند و می گویند:

«ابلاغ پیامها و انجام کارهای اصلاحی و تکمیلی دنیا در سطح مردم، دور از شأن خدای انسان و جهان است و تنزل دادن مقام پیامبران به مارکس ها، پاستورها، گاندی ها یا جمشید و بزرگمهر و حمورابی می باشد.»

اما پیام «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» گویای آن است که:

پیامبران از این جهت مردم را به پرستش خدا و قرب به او دعوت می کردند تا آنها را به سوی هدف آفرینش، رهسپار سازند.

حال، دنیایی که با تفکر صرف بشری آباد شود و انسانها، در کشمکش هوای نفس یکدیگر، غالب و مغلوب باشند چه جایی برای رشد اندیشه های توحیدی و برپایی عدل و قسط اهدایی پیامبران خواهد بود؟

دین آمد تا با ایجاد زمینه های مناسب اجتماعی، و ارائه برنامه های سازنده، بر مبنای عقل و حکمت، بشریت را به غایت و هدف آفرینش یعنی شناخت حق و عبودیت آن برساند.

حال که میزان سعادت فردی و اجتماعی بشر، مستقیما به میزان دوری و نزدیکی او به پذیرش حقانیت انبیاء و تن دادن به تعالیم آنان بستگی دارد. و با طلوع اسلام تاریخ شاهد خروج بشر از ظلمات جاهلیت و بی هویتی بوده، و حیات انسانی او را تضمین نموده، امروزه نیز، نیاز به رویکردی دوباره بر این دین احیاگر، بیش از پیش احساس می شود، و بشر برای خروج از این جاهلیت پیشرفته، ناچار از پذیرش و انقیاد دستورات همه جانبه و هدایتگر اسلام در همه شئون زندگی است.


نظرات  (۲)

  • احسان/هلر
  • سلام علیکم
    ممنون از مطالب مفیدتون...

    ما قبلا با مدیر موسسه زبانمون شوخی می کردیم که کلاس های زبانمون رو مختلط بکنه تا یک جو رقابتی پیش بیاد
    آقا ما نظرمون عوض شد...
    نمی خواد...
    پاسخ:
    علیکم السلام و رحمه الله احسان جان...
    سلامت باشین
  • حوزه علمیه خواهران
  • وبلاگ پر محتوایی دارید ان شاء الله موفق باشید. واقعا جای تاسف است که در مدارس نوجوانان و کودکان امنیت ندارند واقعا به جاست که بگوییم خداوند به وسیله اسلام ما را عزت عنایت کرده است.
    پاسخ:
    سلامت باشین

    وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">